اگر مدرس هستید یا به هر دلیلی وبینار یا جلسات آنلاین برگزار می‌کنید، حتما می‌دانید کیفیت تصویری که از شما پخش می‌شود بسیار اهمیت دارد و می‌تواند ذهنیتی مثبت یا منفی نسبت به خودتان و کارتان ایجاد کند.

در اغلب کلاس‌ها و جلسات آنلاین، تصویر شما از طریق وب‌کم منتقل می‌شود. نکته‌ای که وجود دارد آن است که بسیاری از وبکم‌های لپ‌تاپ‌های موجود در بازار، کیفیت خوبی ندارند و برای تدریس حرفه‌ای مناسب نیستند.

البته ناامید نشوید! چون شاید موبایلی دارید که دوربین بسیار باکیفیتی دارد. در این مقاله می‌خواهیم نحوه تبدیل موبایل به وبکم را بیاموزیم. تبدیل گوشی موبایل به وبکم به تجهیزات خاصی مثل کارت کپچر نیاز ندارد و به‌راحتی قابل انجام است.

 

دو روش اتصال موبایل به کامپیوتر

برای تبدیل موبایل به وبکم کامپیوتر، اولین قدم آن است که بین این دو دستگاه ارتباطی ایجاد کنیم تا تصویر منتقل شود. برای این کار دو راه داریم. اولین راه اتصال موبایل به کامپیوتر از طریق کابل USB است. برای تبدیل موبایل به وبکم با USB کافی است کابل شارژ موبایل را از یک طرف به گوشی و از طرف دیگر به کامپیوتر وصل کنید.

روش دوم اتصال موبایل به کامپیوتر از طریق Wifi است. کافی است کامپیوتر شما و همچنین گوشی، به یک اینترنت وصل باشند. البته کار تمام نشده است. باید بتوانیم به کمک اپلیکیشن و نرم‌افزار، انتقال تصویر وبکم به موبایل را انجام بدهیم.

 

روش کار نرم‌افزارها و اپلیکیشن‌های تبدیل گوشی به وبکم

روش کار این‌طور است که وقتی گوشی و لپ‌تاپ از طریق اتصال وایرلس یا کابل usb به هم وصل شدند، اپلیکیشن روی گوشی تصویر دوربین موبایل را به نرم‌افزار مربوطه در کامپیوتر منتقل می‌کند. نرم‌افزار کامپیوتر، یک وبکم مجازی به وبکم‌های کامپیوتر اضافه می‌کند. می‌توانید هنگام برگزاری کلاس آنلاین یا وبینار، در فهرست وبکم‌ها، آن وبکم مجازی را انتخاب کنید.

 

3 نرم‌افزار تبدیل موبایل به وبکم

1. Droidcam

یکی از معروف‌ترین اپلیکشین‌ها و نرم‌افزارهای برای تبدیل موبایل به وبکم Droidcam است. این اپلیکیشن هم روی گوشی‌های آیفون و هم اندرویدی نصب می‌شود. از طرف دیگر کامپیوتر شما می‌تواند دارای سیستم عامل ویندوز یا لینوکس باشد. آمار Google play نشان می‌دهد بیش از 10 میلیون نسخه از این اپلیکیشن نصب شده است!

شما باید اپلیکیشن را روی گوشی نصب کنید و همچنین نرم‌افزار آن را روی کامپیوتر. وقتی این کار را انجام دادید، اپلیکیشن می‌تواند به نرم‌افزار کامپیوتر وصل شود و تصویر را منتقل کند. از مزایای این برنامه رایگان بودن آن است و هیچ‌گونه واترمارک یا لوگویی روی وبکم اضافه نمی‌کند. همچنین می‌تواند صدا را هم از طریق موبایل به کامپیوتر منتقل کند. همه برنامه‌ها این امکان را ندارند.

 

2. iVCam

این اپلیکیشن تبدیل موبایل به وبکم هم بسیار محبوب است و فقط از طریق گوگل پلی بیش از یک میلیون بار نصب شده است. کار آن دقیقا شبیه برنامه قبلی است. البته این برنامه نسخه پولی هم دارد و نسخه رایگانش لوگویی را به وبکم اضافه می‌کند. البته قیمت لایسنس یک‌ساله آن کمتر از 10 دلار است.

تبدیل موبایل به وب کم کامپیوتر

از مزایای این برنامه شناسایی خودکار گوشی توسط نرم‌افزار کامپیوتر است و مثل بسیاری از برنامه‌های دیگر لازم نیست از اپلیکیشن IP و اطلاعات را دریافت کنید و در برنامه کامپیوتر وارد کنید. همچنین می‌توانید چند موبایل را به وبکم تبدیل کنید و در وبینارها و برنامه‌های زنده از چند دوربین با زوایای مختلف استفاده کنید.

اگر می‌خواهید تصویر دوربین موبایل را رکورد کنید و در گوشی فضای خالی کافی ندارید، این برنامه می‌تواند فیلم منتقل شده از موبایل را در کامپیوتر ذخیره کند.

 

3. Iriun Webcam

سومین برنامه تبدیل گوشی به وبکم این مزیت را دارد که کامپیوتر شما می‌تواند شامل سیستم عامل ویندوز، ابونتو یا مک باشد.

برنامه موبایل به وب‌کم

این برنامه هم بسیار پرطرفدار است و بیش از یک میلیون نصب فعال در گوگل پلی گزارش شده است. استفاده از آن کاملا رایگان است و نیازی به پرداخت پول برای استفاده از امکانات نیست. کار با آن بسیار ساده و راحت است و به تخصص خاصی نیاز ندارد.

 

نکاتی درباره استفاده از موبایل به عنوان وب‌کم

  • شیشه دوربین موبایل را قبل از شروع برنامه تمیز کنید.
  • سعی کنید موبایل تا جای ممکن عمود بر زمین باشد.
  • جایی قرار بگیرید تا از پشت سرتان نوری نتابد تا چهره شما تیره نباشد.
  • با دقت به چیزی که مخاطبان می‌بینند دقت کنید. شاید هر موردی باعث حواس‌پرتی آنان شود.
  • اگر به علت سرعت کم اینترنت، برنامه آنلاین شما با اختلال مواجه می‌شود شاید بهتر باشد وب‌کم را خاموش کنید تا حداقل صوت و تصویر پاورپوینت به‌خوبی منتقل شود.
  • بیش از حد به موبایل نزدیک نشوید چون باعث اعوجاج چهره شما می‌شود و حس خوبی ایجاد نمی‌کند.
  • از روبرو نور مناسبی به خودتان بتابانید تا چهره شما کاملا روشن باشد. بهترین گزینه استفاده از «رینگ لایت» است. درصورت نداشتن رینگ‌ لایت می‌توانید روبروی یک پنجره بنشینید تا نور کافی به صورت شما بتابد. حتی می‌توانید از یک چراغ مطالعه معمولی استفاده کنید که در فاصله مناسبی از شما قرار گرفته است.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 368
برچسب ها : تبدیل موبایل به وبکم,

تاريخ : 21 / 10 / 1399 | 21:35 | نویسنده : ژان بقوسیان |

اشتباه نکنید: یک برند شناخته‌شده و محبوب یکی از ارزشمندترین دارایی‌های شرکت است. بر اساس نظرسنجی نیلسون، 59 درصد مصرف‌کنندگان ترجیح می‌دهند که محصولات جدید را از برندهای آشنا بخرند. شما به‌عنوان یک کسب‌وکار کوچک با برندهای بزرگی رقابت می‌کنید که مشتریان وفادار و بودجه‌های بازاریابی کلان دارند؛ به همین دلیل باید راهی برای متمایز کردن خودتان پیدا کنید و فرایند برندسازی باثباتی داشته باشید.

چطور برندسازی کنیم؟ برندسازی خیلی فراتر از طراحی یک لوگوی جذاب یا پخش آگهی تبلیغاتی در یک رسانه مرتبط است. برای برندسازی به‌ چیزی بیشتر از این نیاز داریم.

 

برند چیست؟

برند، درک کلی مشتری از کسب‌وکار شما است. جف بزوز، موسس آمازون تعریف بهتری از برند دارد «برند شما همان حرفی است که مردم پشت سرتان می‌زنند». برند شما شهرت شما است! در بازار امروز، یک برند موفق باید در همه پلتفرم‌ها ازجمله محیط فروشگاه یا شرکت، ضمانت‌نامه کتبی، نشانه‌ها و علامت‌ها، بسته‌بندی‌ها، وب‌سایت و تبلیغات آنلاین، تولید محتوا، فروش و خدمات مشتریان، روشی ثابت برای ارتباط با مشتری و خلق تجربه برای او داشته باشد.

هنوز هم فکر می‌کنید برند سازی ساده است؟ حقیقت این است که برندسازی یک‌شبه یا در عرض چند ماه اتفاق نمی‌افتد. ایجاد برند یک فرایند است؛ اما تلاش‌ مداوم شما باعث ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان می‌شود. این رابطه بلندمدت افزایش دائمی فروش، گرفتن پروژه‌‌های بیشتر، تبلیغات دهان‌به‌د‌هان مشتریان فعلی و معرفی مشتریان جدید توسط آن‌ها و حمایت مردم از محصولات و خدمات‌تان را به همراه دارد.

 

برندسازی چیست؟

برندسازی آگاهی دادن درباره کسب‌وکارتان با استفاده از استراتژی‌ها و کمپین‌های بازاریابی و خلق تصویری منحصربه‌فرد و پایدار در بازار است. تاثیر مثبت + برجسته شدن = موفقیت برند

برای برجسته کردن برندتان در سال 2020 می‌توانید از اصول مختلف بازاریابی دیجیتال مثل اثرگذاری بر تجربه کاربر (مثلا در وب‌سایت‌تان)، سئو و بازاریابی محتوا بازاریابی در رسانه‌های اجتماعی، بازاریابی ایمیلی و تبلیغات پولی بهره ببرید.

همه این کانال‌ها در کنار یکدیگر برای ایجاد آگاهی درباره برند و رشد برند بسیار مهم هستند که بیشتر درباره‌شان توضیح خواهم داد.

در این مقاله مسیر برندسازی را به زبان ساده برای‌تان شرح می‌دهیم تا مشتریان وفادار بیشتری را به برند کاری یا شخصی‌تان جذب کنید.

چطور برندی بسازید که مردم عاشقش باشند

1. هدف برندتان را مشخص کنید

هر برند موفقی یک هدف بزرگ دارد، شما هم باید چنین هدفی داشته باشید. هدف شما همان چیزی است که وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوید، دوست دارید با محصولات و خدمات خود برای مردم انجام دهید.

هنگام تعیین هدف برند باید به چهار سوال زیر پاسخ دهید:

  • دلیل وجودی‌تان چیست؟
  • چه چیز شما را از دیگران متمایز می‌کند؟
  • چه مشکلاتی را حل می‌کنید؟
  • چرا مردم باید به شما اهمیت دهند؟

با پاسخ به این سوال‌ها می‌توانید برندتان را پایه‌ریزی کرده و شعار، لحن، پیام، داستان و جلوه‌های تصویری آن را مشخص کنید. مطالعات نشان می‌دهد که معیار جدید 50 درصد مصرف‌کنندگان دنیا برای خرید از یک برند، ارزش‌ها و میزان اثرگذاری آن برند است. پس بسیار تحقیق کنید و حقایق ظریفی که برندتان را از دیگران متمایز می‌کند، پیدا کنید.

سایمون سینک کارشناس رهبری، مدلی به ‌نام «دایره طلایی» ارائه کرده که به‌وسیله آن می‌توانید هدف اصلی کسب‌وکار یا زندگی‌تان را مشخص کنید. این مدل از سه دایره متحدالمرکز تشکیل شده که دایره بیرونی «چه»، دایره میانی «چطور» و دایره درونی «چرا» است.

  • چه: محصولات و خدماتی است که به مشتریان ارائه می‌دهید.
  • چطور: مواردی است که شما را از رقبا متمایز می‌کند.
  • چرا: دلیل علاقه‌تان به این کار و دلیل وجودی‌تان است.

 

برندسازی

 

سینک می‌گوید «مردم کاری که انجام می‌دهید را نمی‌خرند؛ بلکه دلیل انجام آن را می‌خرند. هدف شما معامله با هرکسی نیست که به محصول یا خدمت‌تان نیاز دارد؛ بلکه معامله با افرادی است که به آنچه باور دارید، باور دارند».

شما هم می‌توانید برای تعیین هدف منحصربه‌فرد برندتان، از مدل دایره طلایی استفاده کنید.

 

2. برندهای رقیب در صنعت خود را بررسی کنید

هرگز نباید از برندهای بزرگ صنعت‌تان تقلید کنید؛ اما باید از دلایل موفقیت و شکست‌شان آگاه باشید. هدف این است که از رقبا متمایز باشید و مشتری را متقاعد کنید که به‌جای آن‌ها از شما خرید کند!

ما همیشه به این فکر می‌کنیم که چطور برندمان را از برندهای موجود متمایز کنیم. پس هرگز در فرایند برندسازی از این مرحله غافل نشوید و درباره رقبا یا برندهای مرجع تحقیق کنید؛ مثلا، داستان ساخت برندشان را بخوانید. اگر می‌خواهید اسم برندتان تاثیرگذار باشد، باید شناسایی و به‌خاطر آوردن آن برای مصرف‌کنندگان راحت باشد. تحقیق درباره رقبا یک عامل مهم برای ارتقای برند خودتان است. یک جدول مقایسه برندهای رقیب برای خود درست کنید. به این منظور می‌توانید از گوگل شیتز، اِکسل یا حتی یک دفتر یادداشت ساده استفاده کنید. سپس به سوال‌های مهم زیر پاسخ دهید:

  1. آیا روش پیام‌رسانی و جلوه‌های تصویری رقبا در همه کانال‌ها یکسان است؟
  2. محصولات و خدمات رقبا چه قابلیت‌هایی دارد؟
  3. آیا مشتریان نظری درباره رقبا داده‌اند که بتوانید مطالعه کنید؟
  4. روش بازاریابی آنلاین و آفلاین رقبا چیست؟

چند رقیب برجسته، مثلا دو تا چهار رقیب را انتخاب کرده و مشخصات آن‌ها را در جدول مقایسه‌‌ای وارد کنید. شاید لازم باشد که چند کسب‌وکار داخلی مرتبط را هم بررسی کرده یا حتی از برندهای بزرگ الگوبرداری کنید.

 

3. مخاطبان هدف برندتان را مشخص کنید

اساس برندسازی تعیین مخاطبان هدف است. نمی‌توانید همه چیز را برای همه فراهم کنید. پس وقتی مشغول برندسازی هستید، یادتان باشد که قرار است چه کسانی را هدف قرار دهید و ماموریت شرکت و پیام بازاریابی‌تان را برای تامین نیازهای آن گروه تدوین کنید. باید خدمات ویژه ارائه کنید و به جزئیات رفتاری و سبک زندگی مصرف‌کنندگانتان توجه کنید؛ مثلا:

  • به جای «همه مادران» می‌توانید این بازار را کوچک‌تر کرده و به «مادران بیوه‌ای که کار تمام‌وقت خانگی دارند» خدمت‌رسانی کنید.
  • «تکنولوژی‌بازها» خیلی گروه وسیعی است؛ اما «اولین عاشقان تکنولوژی که تیم‌های بزرگی ایجاد کرده‌اند» گروه محدودتری است و خدمت‌رسانی به آن راحت‌تر است.
  • اگر گروه هدف‌تان «بچه دبیرستانی‌ها» است، می‌توانید آن را به «بچه‌ دبیرستانی‌هایی که تابستان خارج از کشور و در اروپا درس می‌خوانند» تقلیل دهید.
  • «افراد جویای شغل» نمی‌تواند یک بازار هدف تخصصی باشد؛ اما «بازنشستگانی که می‌خواهند با فعالیت در شغل‌های مدیریتی به دنیای کار برگردند»، یک بازار تخصصی است!

پس برای تعیین یک بازار هدف تخصصی باید از همان ابتدا به انجام یک کار مشخص متعهد باشید. هنگام برندسازی متوجه می‌شوید که محدود کردن مخاطبان هدف یک مزیت رقابتی مهم به‌حساب می‌آید. با این روش مطمئن می‌شوید که پیام برندتان دقیقا به‌دست مخاطبان موردنظر می‌رسد.

مصرف‌کنندگان موردنظرتان را مشخص کنید و برندی برایشان ایجاد کنید که آن را درک کنند و با آن ارتباط برقرار کنند. برندسازی به درک کامل شخصیت خریدار بستگی دارد. هنگام تعریف مشتری ایده‌آل‌ به سن، جنسیت، محل اقامت، درآمد و میزان تحصیلات او توجه کنید. اگر می‌خواهید شخصیت خریدار برندتان را دقیق‌تر تعیین کنید، به انگیزه‌ها، اهداف، نقاط آسیب‌پذیر، افراد اثرگذار بر او و وابستگی‌اش به برندتان هم توجه کنید.

تعیین مخاطب هدف، بر کل فرایند برندسازی، به‌خصوص بر بازاریابی اثر مثبت می‌گذارد. قطعا دوست دارید افراد مناسبی از محتوای‌‌تان استفاده کنند، روی تبلیغ‌هایتان کلیک کنند و ایمیل‌هایتان را باز کنند.

تعیین مخاطب ایده‌آل برای کسب‌وکار از استراتژی‌‌های برندسازی دیجیتال حمایت می‌کند و اولین گام مهم در این فرایند است!

 

4. یک بیانیه ماموریت برند تدوین کنید

آیا تاکنون به ماموریت برندتان فکر کرده‌اید؟ درواقع، باید یک تعریف شفاف از مهم‌ترین موضوع برای شرکت‌تان ارائه کنید. این همان دلیل وجودی شرکت و دلیل بیدار شدن‌تان در هر صبح است. قبل از ایجاد برندی که مخاطبان هدف به آن اعتماد کنند، باید مشخص کنید که کسب‌وکارتان چه ارزش‌هایی برای دیگران ایجاد می‌کند. بیانیه ماموریت، دلیل وجودی سازمان و جنبه‌های مختلف استراتژی برندسازی خود را مشخص می‌کند. همه موارد از لوگوی برند تا شعار، لحن، پیام و شخصیت برند بازتابی از این ماموریت است.

وقتی مردم از شما می‌پرسند کارتان چیست؟ بیانیه ماموریت برندتان را برایشان توضیح دهید.

برای تعیین یک بیانیه ماموریت واضح و موثر می‌توانید اطلاعات لازم را با تکنیک دایره‌های طلایی جمع‌آوری کنید.

 

مثال برندسازی: نایکی

همه ما با شعار نایکی یعنی «فقط انجامش بده» آشنا هستیم؛ اما آیا بیانیه ماموریت این شرکت را می‌دانید؟‌

بیانیه ماموریت نایکی «الهام‌بخشی و نوآوری برای همه ورزشکاران جهان» است. می‌توانید تحقق ماموریت نایکی را در همه دنیا ببینید. نایکی به همه ورزشکاران استفاده‌کننده از محصولاتش کمک می‌کند تا به بهترین نسخه خودشان تبدیل شوند.

بیانیه ماموریت نایکی از این هم فراتر می‌رود و یک عنوان فرعی هم دارد: «اگر جسمی دارید، حتما ورزشکار هستید». این شرکت با همین شعار فرعی کوتاه دامنه مخاطبان هدفش را بسیار وسیع‌تر کرده است!

نایکی شهرت فراوان و مشتریان وفاداری دارد؛ تا حدی که می‌تواند مخاطبان هدفش را به‌اندازه همه مردم دنیا و هرکس که جسمی دارد، گسترش دهد.

 

هنگام برندسازی از گام‌های کوچک شروع کنید و اول بر بازار هدف تخصصی‌‌تان تمرکز کنید. با گذر زمان، وفاداری افراد به برندتان آنقدر افزایش می‌یابد که بتوانید در سایر بازارها هم حضور یابید.

 

5. ویژگی‌ها و مزایای مهم برندتان را مشخص کنید

همیشه برندهایی وجود دارند که به‌خاطر بودجه و منابع بیشتر بر صنعت‌شان حکمرانی کنند؛ اما محصولات، خدمات و مزایایی که شما ارائه می‌کنید، فقط به خودتان تعلق دارد. ایجاد یک برند فراموش‌نشدنی مستلزم ارائه چیزهایی است که دیگران ارائه نمی‌کنند. بر ویژگی‌ها و مزایایی تمرکز کنید که برند شرکت‌تان را منحصربه‌فرد می‌کند.

حالا که مخاطبان هدف‌ را دقیقا می‌شناسید، دلیلی برای آن‌ها بیاورید که به‌جای برند دیگران، برند شما را انتخاب کنند. یادتان باشد که فقط نباید فهرستی از ویژگی‌های محصول یا خدمت را در اختیار مشتری بگذارید؛ بلکه باید ارزش‌هایی به مشتریان ارائه دهید که زندگی‌شان را ارتقا ‌دهد؛ از جمله:

  • ارائه خدمات معتبرتر و شفاف‌تر به آن‌ها
  • تعیین روشی بهتر برای حمایت از بهره‌وری آن‌ها
  • کاهش هزینه‌هایشان با ارائه یک گزینه ارزان‌تر
  • ارائه راهکاری برای کاهش زمان انجام کارهای روزانه‌شان

مثال برندسازی: اپل

اپل اصلا یک شرکت کامپیوتری معمولی نیست. یکی از قابلیت‌های مهم این شرکت «طراحی ظریف» و یکی از مزایای مهمش «استفاده آسان» است. اپل با ابتکارهای مختلف از بسته‌بندی منحصربه‌فرد تا برگزاری رویدادهای اطلاع‌رسانی درباره محصولات جدید، همیشه برتری محصولاتش را به مشتریان یادآوری می‌کند.

آیا شعار اپل در سال‌های 2002-1997 را به‌خاطر دارید؟ شعار این شرکت «متفاوت بیندیش» بود. این مفهوم تا امروز ادامه دارد.

 

6. لحنی منحصربه‌فرد برای برندتان تعیین کنید

لحن برندتان به ماموریت شرکت، مخاطبان و صنعت‌تان بستگی دارد. لحن برند، روش برقراری ارتباط با مشتریان و نحوه پاسخگویی آن‌ها است. لحن برند می‌تواند حرفه‌ای، دوستانه، خدمت‌محور، آمرانه، تکنیکی، تبلیغاتی، محاوره‌ای یا اطلاع‌رسان باشد که بر اساس ویژگی‌ها و احتمالات مختلفی شکل می‌گیرد.

در نهایت، باید لحنی برای برندتان تعیین کنید که معنی‌دار باشد و به گوش مشتریان هدف برسد. اگر لحن مناسبی برای برندتان پیدا کرده و به‌درستی از آن استفاده کنید، بیشترین شانس را برای ارتباط با مصرف‌کنندگان دارید. لحن برند به‌خصوص هنگام مقاله‌نویسی در وبلاگ یا گذاشتن پست در رسانه‌های اجتماعی بسیار مهم است. داشتن لحن ثابت کمک می‌کند که مخاطبان همه کانال‌‌های اجتماعی تصویر یکسانی از برندتان داشته باشند. دنبال‌کنندگان، خوانندگان یا اعضای سایت، هنگام استفاده از محتوای شما، انتظار لحن و شخصیت ثابتی از برندتان دارند.

 

مثال برندسازی: شرکت ویرجین

شرکت هواپیمایی ویرجین به‌خاطر خدمات مشتریان دوستانه و مطمئن، معروف است و لحن منحصربه‌فردی دارد؛ مثلا آن‌ها سبک خاصی در توئیتر دارند و در هر توئیت از شوخی‌های متناسبی استفاده می‌کنند. همچنین بر ارزش‌‌هایی که به مشتریان ارائه می‌دهند، از جمله وجود پریزهای برق در همه پروازها تاکید می‌کنند. یکی از شعارهای ویرجین این است «اگر روزی ماهی‌های بازار ماهی‌فروشی پایک‌پَلِس زنده شدند و پرواز کردند، آن‌روز شاید در پروازهای ما پریز برق وجود نداشته باشد».

 

7. شخصیت درخشانی به برندتان بدهید

مشتریان دنبال یک شرکت معمولی دیگر نیستند که همان چیزهای قدیمی را ارائه دهد؛ بلکه در جستجوی تجربه‌ای کاملا اختصاصی و مطابق با نیاز خود و تعاملات شخصی و واقعی هستند.

اگر می‌خواهید برندی منحصربه‌فرد بسازید،‌ سعی کنید شخصیت برندتان را در همه مراحل برندسازی برجسته کنید. در تماس با همه مشتریان به شخصیت برندتان وفادار باشید و مطابق آن رفتار کنید. ازجمله:

  • در گفتگوها از لحن محاوره‌ای استفاده کنید (از ضمایر من و تو استفاده کنید).
  • رویدادهای پشت‌پرده را با دیگران به‌اشتراک بگذارید.
  • داستان‌هایی درباره تجربیات واقعی تعریف کنید.
  • محصول و خدمت‌تان را با ظرافت و تیزهوشی معرفی کنید.

 

8. یک داستان برند و یک پیام برند داشته باشید

وقتی برندی را می‌سازید، با همان لحن مخصوص برند و به‌طور خلاصه خود را به مشتریان معرفی کنید. پیام‌تان هم باید به برندتان ربط داشته باشد و همان معنی را به مخاطب منتقل کند.

این بخش از فرایند برندسازی خیلی فراتر از لوگو و شعار است و باید جنبه‌های کلیدی زیر را توضیح دهد:

  • که هستید.
  • چه چیزی ارائه می‌دهید.
  • چرا مردم باید به شما اهمیت دهند.

تعریف داستان برند فرصتی برای برقراری روابط انسانی با دیگران است و می‌تواند یک ارتباط احساسی مستقیم بین شما و مصرف‌کنندگان برقرار کند؛ یعنی مخاطب باید فورا زبانتان را درک کند و احساساتش برانگیخته شود. پس زبانی ساده و شفاف داشته باشید.

مهم‌تر از همه این‌که وقتی مشغول نوشتن داستان برند هستید، به کارایی‌‌های محصول اشاره نکنید؛ بلکه به دلیل اهمیت آن برای مشتریان اشاره کنید.

 

مثال برندسازی: شرکت کفش‌فروشی تامز

شرکت کفش تامز حجم عظیمی از دنبال‌کنندگان در شبکه‌های اجتماعی دارد و تصویر برندش بسیار مثبت است. آن‌‌ها پیام برندشان را در بالا و وسط صفحه اول وب‌سایت‌ نوشته‌اند:

بهبود زندگی‌ها
در ازای هر محصولی که می‌خرید، شرکت ما به یک فرد نیازمند کمک می‌کند.
یکی برای دیگری

مصرف‌کننده در هر تماس خود با این برند، این داستان را می‌خواند.

 

9. یک لوگو و شعار برای برندتان تعیین کنید

وقتی به ساخت برند فکر می‌کنید، احتمالا اولین چیزی که به ذهن‌تان می‌‌رسد، لوگوی برند است. برای طراحی خلاقانه لوگو به کمک نیاز دارید. هیجان‌انگیزترین و مهم‌ترین گام در فرایند برندسازی، تعیین لوگو و شعار برای برند و شرکت‌ است. این لوگو روی همه چیزهایی که به کسب‌وکار شما مربوط است، به‌چشم می‌خورد و به هویت، کارت ویزیت‌ و شناسه تصویری شما تبدیل می‌شود. پس برای ایجاد یک لوگوی استثنایی، زمان و پول لازم را خرج کنید تا هویت تصویری کسب‌وکارتان تقویت شود.

آیا برای برندسازی کسب‌وکار به کمک نیاز دارید؟ اگر چنین است، با یک طراح حرفه‌ای یا یک موسسه برندسازی مجرب در حوزه طراحی لوگو و هویت‌سازی تماس بگیرید تا برندتان را درخشان و برجسته کند. مهارت آن‌ها یک نشان منحصربه‌فرد و همیشگی را به کسب‌وکارتان هدیه می‌کند.

همچنین یک طراح مجرب می‌تواند دستورالعملی برای برندتان مشخص کند تا هنگام استفاده‌های بعدی از این لوگو یا برای تعیین رنگ و فونت لوگو از آن استفاده کنید.

دستورالعمل طراحی برند شامل موارد زیر است:

  • اندازه و محل قرار گرفتن لوگو
  • رنگ‌های استفاده‌شده در لوگو
  • فونت‌های لوگو
  • نمادنگاری در لوگو
  • عکس‌ و تصویر استفاده‌شده در لوگو
  • اجزای مربوط به وب

 

10. برندتان را در همه جنبه‌های کسب‌وکار لحاظ کنید

فرایند برندسازی هرگز متوقف نمی‌شود. برندتان باید قابل دیدن باشد و در همه چیزهایی که مشتری از شرکت شما می‌بیند، می‌خواند یا می‌شنود، حضور داشته باشد؛ مثلا اگر مشتری به دفتر یا فروشگاه شما آمد، تصویر برندتان باید در محیط و در همه تعاملات شخصی به‌چشم بخورد. مهر لوگو باید روی هر چیز ملموسی از کارت ویزیت تا آگهی‌ها، محصولات و بسته‌بندی‌ها وجود داشته باشد.

لوگوی شما باید در همه پلتفرم‌های دیجیتال یکسان دیده ‌شود. با استفاده از دستورالعمل طراحی برند، جلوه‌های بصری مثل رنگ، لوگو، فونت و تصاویر برند را در همه پلتفرم‌ها یکسان کنید.

وب‌سایت شما مهم‌ترین ابزار بازاریابی برندتان است. وقتی مشغول طراحی وب‌سایت هستید، لحن، پیام و شخصیت برندتان را در کل محتوای وب‌سایت لحاظ کنید. همه صفحات‌تان در شبکه‌‌های اجتماعی نیز باید همان جلوه‌های بصری و لحن برندتان را داشته باشند.

همچنین هرگز از ویدیوها غافل نشوید! ویدیو‌های یوتیوب و اینستاگرام، لایو و استوری اینستاگرام همگی پلتفرم‌هایی هستند که باید محتوای متناسب با لحن و شخصیت برندتان را در آن‌ها به اشتراک بگذارید. افرادی که محتوای خود را در قالب پادکست منتشر می‌کنند، باید همیشه یک تِم مشخص داشته باشند که از پیام، ارزش‌ و لحن برندشان حمایت کند.

 

مثال برندسازی: شرکت واربی پارکر

واربی پارکر سخت تلاش می‌کند تا برندی منحصربه‌فرد و باکلاس را به دنیا معرفی کند. تجربه مردم هنگام استفاده از محصولات نوآورانه این شرکت، محیط فروشگاه‌های پارکر و بازاریابی محتوای دیجیتال این شرکت دقیقا مطابق با سبک زندگی مخاطبان هدف طراحی شده است.

 

11. به برندسازی متعهد باشید

اگر می‌خواهید با ارزیابی واکنش مصرف‌کنندگان، برندتان را به برندی اثرگذارتر تبدیل کنید، باید ثبات داشته باشید. وقتی لحن برندتان را مشخص کردید، آن را در همه محتواهایی که تولید می‌کنید، به‌کار ببرید. همه دستورالعمل‌هایی که برای برندسازی تهیه کرده‌اید را کنار هم گذاشته و به‌عنوان مرجع در اختیار اعضای شرکت قرار دهید. اگر روند برندسازی‌‌تان ثبات نداشته باشد، هیچ ارزشی ندارد. روند برندسازی‌تان را مدام تغییر ندهید. بی‌ثباتی مشتریان‌تان را گیج و سردرگم کرده و برندسازی بلندمدت را دشوارتر می‌کند.

 

مثال برندسازی: استارباکس

استارباکس بزرگترین خرده‌فروش تخصصی قهوه در دنیا است و تعهد همیشگی برندش این است که افراد را دور هم جمع کند.

ماموریت استارباکس چیست؟ «الهام‌بخشی و تغذیه روح انسان؛ تغذیه روح یک شخص با یک فنجان قهوه در یک محله خاص».

به همین دلیل است که وای‌فای رایگان، میز‌های عریض و موسیقی آرام‌بخش، جزئی جدانشدنی از فروشگاه‌‌های این برند است تا تعامل و گفتگوی افراد با هم را ساده‌تر کند. همچنین آن‌ها همیشه برای ایجاد یک حس صمیمی‌ و شخصی‌، اسم‌تان را روی قهوه‌تان می‌نویسند.

حتی وقتی این شرکت در سال 2011 لوگوی خود را تغییر داد و نام استارباکس را از آن حذف کرد، درک مردم از برند استارباکس به قوت قبل باقی ماند. هروقت آن لوگوی ساده سبز با تصویر پری‌دریایی را می‌بینید، چه احساسی پیدا می‌کنید؟ مطمئنم که حال خوبی به شما دست می‌دهد.

 

مترجم: ژان بقوسیان

 منبع: سایت modiresabz.com

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 329
برچسب ها : برندسازی,

تاريخ : 21 / 10 / 1399 | 19:31 | نویسنده : ژان بقوسیان |

کار ما به‌عنوان متخصصان سئو می‌تواند باعث موفقیت یا شکست مشتری شود. با 7 عادت بدی آشنا شوید که باید آن‌ها را برای اثرگذاری بیشتر کنار بگذارید.

غیر موثر بودن در هر شغلی بسیار بد است. به‌خصوص، یک متخصص سئوی غیر موثر خیلی بد است؛ زیرا کار ما می‌تواند باعث موفقیت یا شکست مشتری شود. ما می‌توانیم باعث شویم که گوگل یک سایت را مسدود کند یا می‌توانیم میزان فروش آنلاین یک سایت را سه‌برابر کنیم. گاهی هم می‌توانیم رتبه سایت، ترافیک سایت و نرخ تبدیل علاقه‌مند به مشتری را بدون تغییر حفظ کنیم. در این مقاله به بررسی 7 عادت بد متخصصان غیر موثر سئو می‌پردازیم.

 

1. زیاده از حد بر معیارهای خاص تمرکز می‌کنند، بدون این‌که معیارهای دیگر را در نظر بگیرند

معیارهای مهم برای شما هر چه که باشد، همیشه دلیلی برای پایین بودن بعضی معیارهای دیگر وجود دارد. به‌خصوص، لینک‌ سازها با این مشکل مواجه هستند. مثلا شاید دنبال لینک ‌سازی برای یک سایت جدید باشید و ناگهان سایتی را ببینید که قدرت دامنه‌اش 15 است؛ اما محتوایش به حوزه کاری مشتری شما ربط دارد. محتوای این سایت خوب است، ترافیکش در حال افزایش است و به‌غیر از قدرت دامنه‌ پایینش مشکلی ندارد، پس دوست دارید لینکی در آن داشته باشید.

آیا فقط به‌ خاطر همین یک معیار ضعیف، فرصت لینک ‌سازی در این سایت را از دست می‌دهید؟

از طرف دیگر، بعضی لینک‌ سازها دنبال لینک ‌سازی در سایت‌های کاملا غیر مرتبط هستند که اصلا به نفع مشتری‌شان نیست، حتی اگر قدرت دامنه آن سایت بالا باشد.

من هرگز نمی‌توانم بر اساس فقط یک معیار تصمیم بگیرم که آیا این سایت برای مشتری من مناسب است یا نه. حتی باور دارم که چند معیار هم نمی‌تواند اطلاعات لازم را در اختیارتان قرار دهد. باید آن سایت را بررسی کنید و از خودتان بپرسید اگر لینک‌ مشتری را در این سایت قرار دهید، خودتان حاضر هستید روی آن کلیک کنید؟‌

 

2. آزمایش یا امتحان چیزهای جدید را دوست ندارند

همیشه هر کاری جای بهتر شدن دارد. پس باید راه‌های جدید را امتحان کنید تا روشی حتی کمی بهتر برای انجام آن کار پیدا کنید.

اگر آزمون نکنید، پول و مشتریان زیادی را از دست می‌دهید. اخیرا فهرستی از ابزارهای لینک‌ ساز پیدا کردم و چند موردی که قبلا امتحان نکرده بودم را امتحان کردم. انجام هر کار جدیدی برایم لذت‌بخش است، حتی اگر روش کارم را تغییر ندهد. اگر بتوانم ثابت کنم که روش فعلی کارم بهتر است، باز هم این آزمون ارزشمند است، چون مسیر صحیح را به من نشان داده است.

 

3. اصلا سعی نمی‌‌کنند با کار واقعی مشتری‌شان آشنا شوند

می‌خواهم اعتراف کنم این یکی از بدترین عادت‌های تیم من بوده است. بی‌توجهی به محتوای سایت و کسب‌وکار مشتریان اشتباه بزرگی است. به‌خصوص تیم‌‌های دورکار با این مشکل روبه‌رو هستند، زیرا شناخت کاملی از مشتری ندارند. اگر کاملا با کار مشتری‌تان آشنا نباشید و ناآگاهانه برایش لینک بسازید، با ارائه محتوای گمراه‌کننده، مشتری‌تان را به‌ خطر می‌اندازید. همچنین کاربران غریبه که از سایت بازدید می‌کنند و سپس روی لینک مشتری شما کلیک می‌کنند را هم به‌ خطر می‌اندازید.

 

4. وقتی می‌دانند چیزی قابل بهتر شدن است، هیچ حرفی نمی‌زنند

می‌دانم خیلی از مدیران دوست ندارند کارمندانشان حرفی بزنند یا نظری بدهند، اما من عاشق این کار هستم، زیرا احتمال دارد کارمندانم مسائل را از زاویه‌ای دیگر ببینند و بتوانیم کارمان را بهتر انجام دهیم.

اگر در صفحه‌ای لینک می‌سازید و نتایج جستجو فرقی نمی‌کند، دوباره محتوا را بررسی کنید تا دلیل این اتفاق را پیدا کنید. اگر قالب دسترسی را در اختیارتان قرار داده‌اند؛ اما می‌بینید که نرخ واکنش‌ها بسیار کم است، از مشتری برای تغییر آن اجازه بگیرید و دوباره امتحانش کنید.

 

5. اصلا نمی‌خواهند چیزی خارج از حوزه تخصصی‌شان یاد بگیرند یا بدانند

من تصمیم گرفته بودم چیز بیشتری درباره سئو به لینک‌ سازهایم یاد ندهم. دلیل اصلی‌ام این بود که نمی‌خواستم با معیارهای مختلف گیج و سردرگم شوند. می‌خواستم خودشان به ‌عنوان کاربر نه به‌عنوان متخصص سئو، فرصت‌های موجود برای لینک‌ سازی را پیدا کنند.

خوشبختانه همه افراد خوبم از من می‌پرسند که چرا کاری را به یک روش خاص انجام می‌دهیم یا از من می‌خواهند واژه‌هایی که در حوزه سئو به آن برخورده‌اند را برایشان توضیح دهم. با این‌که می‌دانم سئو حوزه‌‌های تخصصی فراوانی دارد؛ اما می‌توانم مطالب زیادی را برایشان توضیح دهم تا همیشه مشتاق افزایش دانششان در این حوزه باشند.

پارسال دوره‌ مبتدی آموزش سئو برای گروهی برگزار کردم که هیچ‌ چیزی درباره آن نمی‌دانستند و چند نفر قبل از شروع جلسه سوال‌هایی درباره افزونه‌های وردپرس پرسیدند که من هم چیز زیادی درباره‌اش نمی‌دانستم. جستجو کردن درباره این موضوع جدید لذت خاصی برایم داشت.

 

6. اگر اشتباه کنند، سعی می‌کنند پنهانش کنند

این یکی از بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف‌های من است. همه ما اشتباه می‌کنیم؛ اما اگر آن را نپذیریم، نمی‌توانیم بهتر شویم. یک بار وقتی برنامه‌نویسی می‌کردم سروری را به هم ریختم. واقعا ترسیده بودم؛ اما باید سراغ مسئول سرور می‌رفتم و ماجرا را برایش تعریف می‌کردم. همچنین یک‌بار به ‌خاطر پنهان‌کاری باعث شدم سایتی در گوگل مسدود شود.

وقتی نوبت به لینک‌ سازی می‌رسد، تیم من هر اشتباهی که تصور کنید را انجام داده است. افراد من:

  • فراموش کردند پایگاه داده‌مان را کنترل کنند تا اگر مشتری قبلا در سایت موردنظر آن‌ها لینکی گذاشته باشد، متوجه شوند.
  • بر سر ایمیل‌ها با وب‌مسترها درگیر شدند، زیرا افرادم را بدون دلیل اسپمر خوانده بودند.
  • لینک‌هایی ساخته بودند که آن‌قدر بد بودند که حذفشان کردم.
  • لینک‌هایی را در سایت‌های بدون رتبه قرار داده بودند.

همه ما موارد مشابه زیادی دیده‌ایم. خرابکاری واقعا خجالت‌آور است. اگر رئیس و مشتری خوبی داشته باشید که سرتان داد نزند، واقعا شانس آورده‌اید.

 

7. برای آگاه شدن از رویدادهای دنیای سئو به دیگران تکیه می‌کنند و خودشان تلاشی نمی‌کنند

شما به‌عنوان متخصص سئو باید از همه تغییرات، رویدادها، کارهای نتیجه‌بخش و بی‌نتیجه آگاه باشید. مثلا از این‌که:

  • گوگل تغییرهای بزرگی در الگوریتم‌هایش داده است.
  • تاکتیک‌های جدیدی به روش‌های لینک ‌سازی اضافه شده است.
  • جان مولر، یکی از مدیران ارشد گوگل در توییتر به یک سوال مهم پاسخ داده است.

زیبایی سئو در این است که هیچ‌وقت خسته‌کننده نمی‌شود. من اغلب برای کسب اطلاعات به توییتر مراجعه می‌کنم؛ اما سایت‌های معروف سئو را هم می‌خوانم و در روز با خیلی از همکارانم در صنعت صحبت می‌کنم.

سال‌ها پیش که ساختار خیلی مشخص‌تری برای روز کاری‌ام داشتم، همیشه صبح‌ها نیم‌ ساعت وقت می‌گذاشتم و رویدادهای مهم آن روز را بررسی می‌کردم.

نمی‌توانید منتظر شوید که مشتری ایمیلی به شما بزند و جریانی را تعریف کند یا همکارتان چند روز بعد ماجرایی را برایتان تعریف کنند.

یادتان باشد که سئو صنعتی واقعا جذاب است و شما عضوی از آن هستید، پس چرا بیشترین بهره را از آن نمی‌برید؟

برای آموزش سئو در دوره آنلاین مستر کلاس سئو شرکت کنید.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 332
برچسب ها : سئو,

تاريخ : 9 / 10 / 1399 | 22:02 | نویسنده : ژان بقوسیان |

سئو تکنیکال یا سئوی فنی چیست؟

همان‌طور که می‌دانید از سال‌های قبل تمرکز سئو بیشتر روی این موضوع بوده است که ما محتوای خوبی را تهیه کنیم یا بنویسیم و سعی کنیم کلیدواژه اصلی آن محتوا را تاکید کنیم؛ که تاکید کردن از طریق bold کردن، افزایش چگالی آن keyword در آن متن و روش‌های دیگری بوده که همیشه استفاده شده است ولی روز به روز موضوعی به نام سئو تکنیکال اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

سئو تکنیکال این است که آیا سایت ما از لحاظ فنی پیش‌نیازهای لازم را برای یک سایت مناسب و کاربرپسند دارد یا خیر و گوگل روی این موضوع روز به روز حساس‌تر می‌شود که معیار سئو فقط یک محتوای خوب نباشد، بلکه ساختار سایت ازلحاظ فنی برای مخاطبان و بازدیدکنندگان مناسب باشد.

 

3 روش برای سئوی فنی

1. سرعت سایت

اولین ایده «سرعت سایت» است. گوگل این موضوع را بررسی می‌کند و اهمیت زیادی برای آن قائل است. بنابراین اگر روی سرعت سایت‌تان کار نکنید و اهمیتی ندهید و Load Time آن خیلی زیاد باشد هرچقدر هم که روی مقالات و مطالب خوب کار کنید،‌ نمی‌توانید نتیجه عالی بگیرید.

پس روی سرعت سایت کار کنید که یکی از موارد سئو تکنیکال است.

2. داشتن SSL

دومین ایده «داشتن SSL» یا SSL encryption است. حتما دیده‌اید که در مرورگر، بعضی از سایت‌ها وقتی آدرس و اینتر را می‌زنید یک قفل کوچک در آن مرورگر دیده می‌شود و می‌نویسد که این ارتباط امن است. این موضوع نیز از دید گوگل بسیار مهم است و می‌توانید با یک سرچ ساده در اینترنت پیدا کنید که چطور می‌توانید سایت‌تان را با پروتکل SSL به سرور وصل کنید که این کار هم خیلی سخت نیست و می‌توانید با یک جستجوی ساده در گوگل ببینید که چطور می‌توانید سایت‌تان را با پروتکل SSL سازگار یا امن کنید.

اگر این کار را انجام دهید آدرس صفحات سایت‌تان به جای HTTP با HTTPS شروع می‌شود که گزینه بهتری است.

3. استفاده از Structured Data

سومین ایده مهم در سئو تکنیکال «استفاده از Structured Data» یا داده های ساختاریافته است. Structured Dataها کدهای کوتاهی هستند که معمولا به اول محتوایتان (مقاله یا هر متنی) اضافه می شوند و باعث می شود که گوگل بتواند اطلاعات بیشتری در مورد آن محتوا دریافت کند.

شما با تعریف یک Structured Data ساده می توانید به گوگل بگویید که مقاله‌ای که نوشتم دستور پخت یک غذا است، زمان پختش 18 دقیقه است و خیلی اطلاعات بیشتر مثلا غذایی که درست می‌شود چند کاری انرژی به بدن می‌رساند و…

بنابراین با آشنایی با Structured Data یا داده‌های ساختاریافته، روش تولید آن و اضافه کردن آن به صفحات سایت می‌توانید اطلاعات خیلی بیشتری در مورد یک محتوا در اختیار گوگل قرار دهید و گوگل به این موضوع به شما جایزه یا پاداش می‌دهد چون می‌داند که شما ارزش قائل شدید و می‌خواهید که محتوایتان با معیارهای بالاتری تولید شود.

اگر این کارها را انجام دهید می‌توانید مطمئن شوید که رتبه خیلی بهتری در نتایج گوگل کسب خواهید کرد. پس از امروز دنبال یادگیری تکنیکال سئو هم باشید و سئو را صرفا در بهینه کردن یک کلید واژه در یک متن ندانید.

 

 برای آموزش سئو در دوره آنلاین مستر کلاس سئو شرکت کنید.

 


امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 302
برچسب ها : سئو,

تاريخ : 9 / 10 / 1399 | 22:01 | نویسنده : ژان بقوسیان |

يکي از فعاليت‌هاي مهمي که سايت‌هاي بزرگ براي رشد کسب‌وکار خود انجام مي‌دهند جمع‌آوري اطلاعات کاربران است. اين اطلاعات مي‌تواند نام و نام خانوادگي، موقعيت مکاني، ايميل و شماره همراه افراد باشد. براي همين منظور ابزارهايي براي جمع‌آوري اين اطلاعات وجود دارد. يکي از اين ابزارها، سرويس قدرتمند ميلرلايت است که با کمک آن مي‌توانيم ايميل‌هاي کاربران را به روش‌هاي مختلفي ذخيره کرد؛ سپس براي آن‌ها ايميل‌هايي با گرافيک و چيدمان دلخواه ارسال کنيم.

 

ميلرلايت چيست؟

يک سرويس قدرتمند براي ارسال انبوه ايميل که مي‌توانيد استراتژي‌هاي ايميل مارکتينگ (بازاريابي با ايميل) را به ساده‌ترين شکل اجرا کنيد. اين سرويس داراي بخش‌هاي زيادي است که به شما اين امکان را مي‌دهد تا ايميل‌هاي خودکار، ايميل‌هاي زمان‌بندي شده و ايميل‌هايي با ظاهر زيبا (با چيدمان دلخواه) براي کاربران ارسال کنيد. همچنين مي‌توانيد کاربران را در گروه‌هاي متعددي تقسيم‌بندي کنيد تا ايميل‌ها را به‌صورت هدفمند ارسال کنيد.

مثلا اگر کاربري محصولي را خريداري کرد، يک ايميل خودکار برايش ارسال شود که حاوي کوپن تخفيف 30 درصد باشد يا يک فايل دانلودي رايگان داريد و قصد داريد در ازاي دريافت ايميل، فايل مربوط را براي کاربر ارسال کنيد. ميلرلايت به ساده‌ترين شکل اين کار را براي شما انجام مي‌دهد و هر زمان ايميل کاربر در گروه مورد نظر اضافه شد، فايل مربوطه به‌صورت خودکار ارسال مي‌شود.

 

امکانات ميلرلايت

 

1. ساخت انواع کمپين به کمک ويرايشگر پيشرفته ميلرلايت

در ميلرلايت مي‌توان هر نوع ايميلي را چيدمان کرد. يعني در ايميل‌هاي خود مي‌توانيد به راحتي از تصاوير، ويديو، انواع تيتر، متن‌ با رنگ‌هاي متنوع‌، لينک، دکمه، تايمر، آيکون، نقشه گوگل، ويديو، پست‌هاي اينستاگرام، توييتر، فيسبوک و… استفاده کنيد. تمامي اين امکانات به کمک جابجا کردن المان‌ها توسط موس انجام مي‌شود. پس نيازي به هيچ دانش کدنويسي نداريد و هر بخشي که مي‌خواهيد ايجاد کنيد را با موس برمي‌داريد و در نقطه مورد نظر قرار مي‌دهيد.

البته ويرايشگر پيشرفته ميلرلايت امکان نوشتن در حالت HTML‌ را هم دارد و مي‌توانيد يک قالب اختصاصي با ساختار HTML بسازيد اما براي استفاده از ساختار HTML بايد زبان HTML را بشناسيد تا قالب‌هاي ايميل شما استاندارد باشند تا در صفحه نمايش‌ها به درستي ديده شوند. حتي مي‌توانيد يک ايميل ساده که حاوي متن است را بسازيد و ارسال کنيد. بنابراين با استفاده از ويرايش‌گر ميلرلايت هر نوع ايميلي را مي‌توانيد چيدمان کنيد.

 

 

2. ساخت انواع گروه‌هاي کاربري

يک امکان بسيار عالي براي اينکه ايميل‌هاي دريافتي از سايت را در ميلرلايت مديريت کنيد، ساخت انواع گروه‌هاي کاربري در دسته بندي‌هاي متفاوت است. مثلا گروه‌هاي کاربران تازه عضو شده، گروه کاربراني که خريد موفق داشته‌اند، گروه کاربراني که عضو خبرنامه شده‌اند و هر گروه کاربري که مورد نظر شما است. سپس مي‌توانيم در تنظيمات سايت تعريف کنيم ايميل‌هايي که دريافت مي‌شود در کدام‌يک از گروه‌ها قرار گيرند.

اضافه شدن ايميل‌ها به گروه‌ها در حالت‌هاي مختلفي مي‌تواند انجام شود. هم مي‌تواند به‌صورت دستي توسط شخص اضافه شود و هم مي‌توان طوري تنظيم کرد که خودکار به گروه‌ها اضافه شوند.

 

 

3. ساخت اتوماسيون

يکي از جذاب‌ترين و کاربردي‌ترين بخش‌هاي ميلرلايت، بخش اتوماسيون است. با استفاده از اين قابليت، ايميل‌هاي خودکار، زمان‌بندي‌شده و هوشمند ارسال مي‌شوند. مثلا تنظيم مي‌کنيم هر زمان کاربري محصول شماره 1 را خريداري کرد،‌ بعد از دو روز، يک ايميل برايش ارسال شود و محصول شماره 2 را به کاربر پيشنهاد دهد.

حالت‌هاي مختلفي که در بخش اتوماسيون مي‌شود تعريف کرد:

  • اگر ايميل به گروهي اضافه شد، يک ايميل به‌صورت خودکار ارسال شود.
  • اگر ايميل به گروهي اضافه شد، چند ايميل به‌صورت زمان‌بندي‌شده ارسال شود.
  • اگر ايميل به گروهي اضافه شد، از فهرست گروه ديگر حذف شود.
  • اگر شخصي محصولي را خريداري کرد، از فهرست يک گروه خاص حذف شود.
  • و…

 

4. سيستم آمارگيري و گزارش‌دهي پيشرفته

گزارش تمامي ايميل‌ها در ميلرلايت ثبت مي‌شود و مديريت سايت به‌راحتي مي‌تواند اين گزارش‌ها را مشاهده کند و مورد بررسي قرار دهد. نتايجي مانند درصد باز شدن ايميل‌ها، درصد کليک شدن لينک‌هاي داخل ايميل، تعداد افرادي که لغو اشتراک کرده‌اند، شناسايي موقعيت مکاني افراد و… . بنابراين با مشاهده آماري که ميلرلايت به شما مي‌دهد مي‌توانيد با چند آزمون و خطا، ايميل‌ها را طوري بسازيد تا بيشترين بازديد و نرخ تبديل را در ايميل مارکتينگ داشته باشند.

 

5. اتصال ميلرلايت به سايت‌ها

تمامي موارد بالا بخشي از امکانات ميلرلايت است؛ اما اين قابليت‌ها زماني کار خواهند کرد که سايت شما با سرويس ميلرلايت ارتباط داشته باشد و به هم متصل باشند تا بتوانند به درخواست‌هاي يکديگر پاسخ صحيح دهند. اتصال ميلرلايت به سايت توسط کليدي که به آن API مي‌گويند انجام مي‌شود. API يک کد، شامل اعداد و حروف است. زماني که در ميلرلايت يک حساب کاربري مي‌سازيد، يک API اختصاصي براي شما ساخته مي‌شود. اين همان کليد و مجوز اتصال ميلرلايت به سايت است که در ادامه توضيح داده‌ايم که چطور بايد از کليد API استفاده کرد.

 

آيا استفاده از ميلرلايت رايگان است؟

ميلرلايت، پلن‌هاي مختلفي براي ارائه خدمات خودش دارد که اولين پلن آن پلن رايگان 1-1000 عضو است. يعني مي‌توانيد از خدمات ميلرلايت تا 1000 عضو را به‌صورت رايگان استفاده کنيد و اگر تعداد اعضاي شما بيشتر از 1000 باشد از پلن‌هاي پولي اين سرويس مي‌بايست استفاده کنيد.

 

آيا ايران توسط ميلرلايت تحريم شده است؟

پاسخ اين سؤال خير است. چندي پيش، يک شرکت ايراني به‌عنوان نماينده ميلرلايت در ايران فعاليت مي‌کرد و کاربران مي‌توانستند واريز‌هاي ريالي را براي نماينده ايراني انجام دهند. در حال حاضر شرکتي که نماينده ميلرلايت بود به فعاليتش خاتمه داده است و اين بدين مفهوم نيست که ميلرلايت ديگر به کاربران ايراني خدمات نمي‌دهد. فقط براي خريد پلن‌ها و تمديد پلن‌هاي خريداري شده بايد واريز دلاري انجام دهيد.

 

آموزش اتصال ميلرلايت به وردپرس

همان‌طور که اشاره کرديم، براي اتصال ميلرلايت به سايت نياز به کليد API داريم. پس ابتدا به حساب کاربري خود در ميلرلايت مي‌رويم تا کليد API را يادداشت کنيم. سپس همانند تصوير، وارد بخش Integrations شويد.

 

سپس دکمه «Use» را کليک کنيد. همانند تصوير زير

 

کليد API را مشاهده مي‌کنيد. کليد API را کپي کنيد.

 

تا اينجا کليد API را از ميلرلايت دريافت کرديم. حال بايد کليد API‌ را در سايت قرار دهيم. اما سايت ما بايد بخشي که بشود کليد API را در آن قرار داد، داشته باشد. براي اين منظور از افزونه‌ «هماهنگ‌ساز وردپرس و ميلرلايت» استفاده مي‌کنيم. توجه داشته باشيد اين افزونه رايگان نيست و بايد آن را خريداري کنيد. افزونه معرفي شده را مي‌توانيد از سايت ژاکت تهيه کنيد. پس از نصب افزونه و فعال‌سازي آن، در تنظيمات مربوط به افزونه، بخشي وجود دارد که مي‌توانيد کليد API را قرار دهيد. پس از قرار دادن کليد API، دکمه «ذخيره» را کليک کنيد. اگر تمامي کارها را درست انجام دهيد، اتصال برقرار مي‌شود. همانند تصوير زير:

 

زماني که اتصال سايت و ميلرلايت برقرار شد، مي‌توانيد تنظيمات ديگر را هم مطابق با استراتژي خودتان انجام دهيد. مثلا مي‌توانيد تنظيم کنيد اگر کاربران محصول A را خريداري کردند، ايميلشان در چه گروهي اضافه شود.

افزونه «هماهنگ‌ساز وردپرس و ميلرلايت» سازگاري کاملي با فرم‌ساز گرويتي دارد و در بخش پيکربندي GravityForms مي‌توانيد طوري تنظيم کنيد وقتي کاربري فرمي ارسال مي‌کنيد، ايميلش در چه گروهي اضافه شود. بنابراين ايميل‌هاي کاربران را به اشکال مختلف به گروه‌هايي که در ميلرلايت ساختيم اضافه مي‌کنيم و در نهايت کمپين‌ها در ميلرلايت اجرا مي‌شوند.

 

نويسنده: محمدرضا عابديني - تيم تحريريه مديرسبز

منبع: سايت modiresabz.com



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 307
برچسب ها : میلرلایت, ایمیل مارکتینگ,

تاريخ : 8 / 10 / 1399 | 23:20 | نویسنده : ژان بقوسیان |

بازاریابی محتوا چيست؟

توليد و انتشار مطالب مفيد و مرتبط، براي جذب بازار هدف، بازاریابی محتوا نام دارد. استراتژي بازاریابی محتوا آن است که مخاطب با استفاده از مطالب رايگان، اعتماد و علاقه بيشتري به کسب‌وکار شما پيدا کند و در نهايت از شما خريد کند.

بازاريابي محتوا براي تمام کسب‌و‌کارها قابل استفاده است. شما توسط بازاريابي محتوا به مخاطبان نشان مي‌دهيد متخصص هستيد و مي‌خواهيد به خريداران کمک کنيد تا با دانش بيشتر درست تصميم بگيرند. شما با بازاريابي محتوا به يک مشاور حرفه‌اي تبديل مي‌شويد به ديگران مشاوره مي‌دهيد تا بهترين خريد ممکن را انجام دهند.

فرض کنيم کارتان فروش گل و گياه است. شما مي‌توانيد فيلم‌هاي کوتاهي درباره نگهداري از گل‌ و گياه توليد کنيد. مي‌توانيد سوالات رايج دارندگان گلدان در آپارتمان‌ را پاسخ دهيد حتي مي‌توانيد کتابي الکترونيکي درست کنيد و انواع گل‌ها و گياهان آپارتماني را معرفي کنيد. همچنين مي‌توانيد آموزش‌هاي درباره تزئين خانه با گل و گياه بدهيد. سپس اين محتواها را به کمک رسانه‌هاي اجتماعي، سايت، مجلات و ... منتشر کنيد.

 

محتواي شما مي‌تواند به چهار فرمت توليد و عرضه شود:

1. متن

يکي از ساده‌ترين فرمت‌هاي محتوا متن است. شما مي‌توانيد يک گزارش ويژه تهيه کنيد و در آن به بررسي وضعيت بازار، محصولات، مشتريان و ... بپردازيد. اگر شما بازارياب محتوا هستيد مخاطبان خود را از نمايشگاه‌هاي مرتبط و ... آگاه خواهيد ساخت.

پاسخ به سوالات رايج در کارتان مي‌تواند بسيار جذاب و اثرگذار باشد. فرض کنيد کارتان فروش تلويزيون است. مخاطبان شما ده‌ها سوال دارند که دوست دارند جوابش را بدانند؛ مثلا تلويزيون خميده بخرند يا تخت؟ براي فضايي که دارند بهترين اندازه تلويزيون چقدر بايد باشد؟ پاسخ اين سوالات مي‌تواند در قالب يک مقاله يا PDF منتشر شود.

حتي مي‌توانيد کتاب‌هاي الکترونيکي کوچکي در حد 10 تا 20 صفحه منتشر کنيد و در آن به دادن اطلاعات مفيد بپردازيد. بسياري از کسب‌و‌کارها خبرنامه يا مجلات الکترونيکي ماهانه منتشر مي‌کنند و علاقه‌مندان زيادي را به خود جذب مي‌کنند.

 

2. عکس

مغز طوري ساخته شده است که به‌راحتي تصاوير را ذخيره و تحليل کند. تحليل عکس بسيار آسان‌تر از تحليل نوشته است. پس استفاده از عکس در بازاريابي محتوا مي‌تواند احتمال انتقال مطلب را افزايش دهد.

براي بازاريابي محتوا، مي‌توانيد اينفوگرافيک‌هايي درست کنيد تا اطلاعات ارزشمندي را به مخاطب منتقل کند. اينفوگرافيک ترکيبي از عکس و متن است که اطلاعات زيادي را منتقل مي‌کند. اگر با اينفوگرافيک آشنا نيستيد در گوگل جست‌وجو کنيد و مي‌توانيد ايده‌هاي خوبي براي ساختن آن پيدا کنيد.

کار خلاقانه ديگر آن است که يک پاورپوينت درست کنيد و آن را در سايت يا رسانه‌هاي اجتماعي انتشار کنيد. سايت‌هايي مثل slideshare.net به شما کمک مي‌کنند پاورپوينت خود را آنجا آپلود کنيد، سپس کدي در اختيارتان قرار مي‌دهند که با کپي کردن آن کد در متن ويرايشگر سايتتان، پاورپوينت در سايتتان نمايش داده شود و بازديدکنندگان مي‌توانند اسلايدها را عوض کنند و پاورپوينت را به‌ صورت آنلاين در سايت مشاهده کنند.

البته واضح است مي‌توانيد از عکس‌هايي که با دوربين گرفته‌ايد و عکس‌هاي ترسيمي هم استفاده کنيد. شايد بهترين رسانه براي انتشار اين عکس‌ها اينستاگرام باشد. قبلا مقاله‌اي درباره روش‌هاي بازاریابی با اينستاگرام نوشته‌ايم که مي‌توانيد مطالعه کنيد.

 

3. ويديو

با توجه به رشد رسانه‌هاي اجتماعي، ديدن ويديو به عادت روزانه مردم تبديل شده است. يک بازارياب محتوا مي‌تواند از اين فرصت به‌ خوبي استفاده کند و با توليد ويديوهاي کوتاه 3 تا 5 دقيقه‌اي توجه مخاطبان را به خود جلب کند. براي توليد ويديو لازم نيست فيلم‌بردار حرفه‌اي باشيد. با يادگيري اصول کار مثل کادربندي درست و به کمک يک گوشي موبايل مي‌توانيد کارتان را شروع کنيد.

شما مي‌توانيد با مشتريان محصولات يا خدمات خود مصاحبه کوتاهي انجام دهيد و آن را در رسانه‌ها منتشر کنيد. گزارش‌هاي مستند کوتاه مي‌تواند بسيار جذاب باشد. گزارش‌ها مي‌تواند درباره بازار کارتان، نمايشگاه‌ها و همايش‌هاي مرتبط يا هر موضوع جذاب ديگر باشد.

همچنين اگر کار با نرم‌افزارهاي ويرايش فيلم را ياد بگيريد مي‌توانيد تيزرهاي کوتاه و جذابي درست کنيد که توجه مخاطبان را به خود جلب کند. با ساخت ويديوهاي کوتاه 60 ثانيه‌اي و انتشار آن در اينستاگرام مي‌توانيد توجه افراد را به کارتان جلب کنيد.

 

4. صدا

در بازاريابي محتوا، شايد ساده‌ترين و سريع‌ترين راه براي توليد محتوا ضبط صدا باشد. احتمالا موبايل شما مجهز به امکان ضبط صدا است. کافي است در مورد موضوعي چند دقيقه صحبت کنيد و آن را منتشر کنيد. راديوهاي اينترنتي و پادکست‌ها روز به روز رايج‌تر مي‌شوند. در سايت‌تان مي‌توانيد به آموزش‌هاي صوتي بپردازيد. همچنين در رسانه‌هاي اجتماعي مناسب‌ترين گزينه براي انتشار صوت تلگرام است. حتما از اين فرصت استفاده کنيد و کانالي درست کنيد و در آن فايل‌هاي صوتي را منتشر کنيد.

براي ويرايش صوت مي‌توانيد از اپليکيشن‌هاي زيادي که براي موبايل وجود دارند استفاده کنيد. البته اين کار توسط کامپيوتر و با نرم‌افزارهايي مثل Audition نيز امکان‌پذير است.

هميشه يادتان باشد بازاريابي محتوا يکي از کم‌هزينه‌ترين و پربازده‌ترين روش‌هاي بازاريابي است. هر چه محتواي بهتر و ارزشمندتري منتشر کنيد به همان نسبت موفقيت شما در فروش بيشتر مي‌شود. شروع آموزش بازاریابی محتوا فقط به تصميم شما بستگي دارد. پس همين الان تصميم بگيريد و شروع کنيد!

 

نويسنده: ژان بقوسيان

 منبع: سايت modiresabz.com



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 299
برچسب ها : بازاریابی محتوا,

تاريخ : 8 / 10 / 1399 | 23:20 | نویسنده : ژان بقوسیان |

به شما تبریک می‌گویم. قرار است به‌زودی نویسنده کتاب شوید. حتی شاید ماه بعد نوشتن کتابتان تمام شده باشد! اگر این موضوع برایتان جذاب است به خواندن این مقاله ادامه بدهید! در این مقاله تمامی مراحل نوشتن کتاب تا چاپ قدم به قدم توضیح داده می‌شود.

 

هدف از نوشتن کتاب

یکی از سوالات مهم قبل از نوشتن کتاب آن است که هدف از نوشتن کتاب چیست. در زنجیره محصولات، کتاب می‌تواند جزو محصولات ارزان شما باشد. حتی می‌تواند محصولی رایگان باشد! یک استراتژی بسیار عالی این است که به کتاب به‌عنوان محصولی برای ایجاد سود نگاه نکنیم! اگر تعداد زیادی از کتابمان را حتی با قیمت تمام شده بفروشیم، مسیر تبدیل شدن به مدرس مرجع را با سرعت بسیار بیشتری طی خواهیم کرد. کسانی که با خواندن کتاب، به آموزش‌های ما علاقه‌مند می‌شوند، خیلی راحت حاضر می‌شوند مبالغ بسیار بیشتری بپردازند و از آموزش‌های تخصصی‌تر ما استفاده کنند.

حتی می‌توانید در خود کتاب، تبلیغ محصولات دیگر را انجام دهید و مثلا توصیه کنید یک ویدیوی آموزشی را تهیه کنند. به این ترتیب کتاب ابزاری عالی برای بازاریابی آن فیلم آموزشی خواهد بود. پس یکی از قوی‌ترین استراتژی‌ها این است که کتاب را با سود بسیار ناچیزی بفروشید و از آن به‌عنوان ابزاری برای بازاریابی محصولات و خدمات گران‌تر استفاده کنید.

 

مراحل توليد کتاب

 

چگونه کتاب بنویسیم

مراحل نوشتن کتاب توسط نویسنده

امیدوارم با توضیحاتی که دادم انگیزه کافی ایجاد شده باشد تا پروژه نوشتن کتابتان را هرچه زودتر شروع کنید. برای نوشتن و انتشار کتاب باید کارهایی انجام شود.
بخشی از کارها را شما به‌عنوان نویسنده انجام می‌دهید و برخی دیگر را ناشر شما. البته خودتان می‌توانید هم ناشر باشید و هم مولف؛ ولی شاید برای شروع، گزینه راحت‌تر این باشد که فقط بر نوشتن تمرکز کنید و انتشار کتاب را به یک ناشر واگذار کنید.

چهار مرحله از کار باید توسط شما یا تیمتان انجام شود، قبل از اینکه کتاب به ناشر تحویل داده شود.

 

1. نوشتن متن کتاب

بهتر است نوشتن متن کتاب را با تایپ در نرم‌افزار ورد انجام دهید. کل کتاب را در یک فایل ننویسید. برای هر فصل یک فایل جدید ورد باز کنید و مطالب آن فصل را بنویسید. یک فایل را هم به صفحات اولیه کتاب و فهرست و مقدمه اختصاص بدهید. هنگام نوشتن کتاب بهتر است بر جزئیات و اشتباهات نگارشی و … کمتر تمرکز کنید چون سرعت نوشتن را کاهش می‌دهد. بعدا می‌توان این موارد را تصحیح کرد.

 

2. ویرایش

بعد از نوشتن متن، نوبت ویرایش است. ویرایش کتاب کاری تخصصی است. باید نکات لازم را یاد بگیرید یا این کار را به یک ویراستار حرفه‌ای محول کنید. در این مرحله، جملات ساده‌تر و قابل‌فهم‌تر می‌شوند. همچنین اشتباهات املایی، نگارشی، نقطه‌گذاری و … تصحیح می‌شود.

البته توجه کنید که پس از تصحیح متن توسط نرم‌افزار لازم است ویرایش بیشتری انجام شود. این نرم‌افزار بخش عمده‌ای از کار ویرایش را انجام می‌دهد، ولی در هر صورت متن باید توسط شما یا یک متخصص، نهایی شود.

 

3. صفحه‌آرایی

مرحله بعدی صفحه‌آرایی کتاب است. منظور از صفحه‌آرایی تبدیل کردن متن به قالب کتاب است. در صفحه‌آرایی دقیقا نسخه نهایی قابل چاپ را درست می‌کنیم. ابعاد کتاب را تعریف می‌کنیم. شماره صفحات و عکس‌ها را اضافه می‌کنیم و کارهای دیگری که کتاب را آماده چاپ می‌سازد.
صفحه‌آرایی را می‌توان با نرم‌افزار ورد انجام داد، ولی افراد حرفه‌ای از نرم‌افزار Adobe InDesign استفاده می‌کنند.
نکات ریزی وجود دارد که باید هنگام صفحه‌آرایی رعایت شود؛ مثلا بهتر است اولین صفحه هر فصل در صفحات فرد قرار گیرد. همچنین اولین سطر یک صفحه نباید نصفه باشد. فاصله عمودی خطوط هم مهم است و در زیبایی متن بسیار اهمیت دارد.

در نهایت از کتاب با فرمت پی‌دی‌اف خروجی گرفته می‌شود. این خروجی فایلی است که برای چاپ کتاب در چاپخانه استفاده خواهد شد.

 

4. طراحی جلد

طراحی جلد معمولا با نرم‌افزار فتوشاپ انجام می‌شود. جلد کتاب سه قسمت دارد. جلد، عطف و پشت جلد. منظور از عطف قسمتی از جلد است که جلد و پشت جلد را به هم متصل می‌کند. چون ضخامت کتاب‌ها متفاوت است، ضخامت عطف با توجه به تعداد صفحات تعیین می‌شود. وقتی کتاب در کتابخانه قرار می‌گیرد جلد و پشت جلد دیده نمی‌شود و فقط قسمت عطف آن دیده می‌شود. در طراحی جلد کتاب معمولا یک فایل مسطح طراحی می‌شود که جلد، عطف و پشت جلد روی آن قرار دارد.

برخی از ناشران شاید خودشان کارهای ویرایش، صفحه‌آرایی و طراحی جلد را به‌عهده بگیرند. آن‌ها اغلب معیارهای مشخصی دارند که باید در طراحی جلد و صفحه‌آرایی رعایت شود.
پس باید یک تصمیم مهم بگیرید. آیا می‌خواهید سلیقه‌های شما دقیقا اعمال شود؟ یا ناشر طراحی جلد و صفحه‌آرایی را با معیارهای خودش انجام دهد؟ من ترجیح می‌دهم تمام مراحلی که گفتم توسط خودمان انجام شود.

پس از انجام مراحلی که توضیح دادم، فایل پی‌دی‌اف نهایی کتاب را همراه فایل فتوشاپ جلد به ناشر تحویل می‌دهید تا کارهای بعدی را انجام دهد. ناشر شما 4 کار مهم انجام می‌دهد.

 

مراحل تولید کتاب توسط ناشر

1. ثبت در کتابخانه ملی

اولین کار ناشر ثبت کتاب شما در کتابخانه ملی ایران است. هر کتابی در جهان یک کد یا شماره استاندارد دارد که شابک نامیده می‌شود. قبلا ناشر به شما یک شماره «شابک» داده است و این شماره را در صفحات ابتدایی کتاب در بخش شناسنامه کتاب درج کرده‌اید؛ مثلا شماره شابک کتاب «مدرس مرجع» 9786002741479 است.

ثبت کتاب در کتابخانه ملی که توسط ناشر انجام می‌شود، فرایندی آنلاین است و در سایت کتابخانه ملی با آدرس nlai.ir انجام می‌شود. هنگام ثبت کتاب اطلاعات نویسنده هم ثبت می‌شود، اطلاعاتی مانند سال تولد، کد ملی و …

 

2. تایید وزارت ارشاد

پس از ثبت کتاب توسط کتابخانه ملی، نسخه نهایی کتاب برای وزارت ارشاد ارسال می‌شود تا بررسی شود. این فرایند هم با توجه به محتوای کتاب شاید تا چند هفته طول بکشد. پس از اینکه کتاب توسط وزارت ارشاد تایید شد، دیگر نباید کوچک‌ترین تغییری در محتوای آن ایجاد کنید. اکنون ناشر می‌تواند با مجوزی که از وزارت ارشاد گرفته کتابتان را برای چاپ به چاپخانه تحویل بدهد.

 

3. چاپ کتاب

چاپخانه‌ها فقط زمانی حق دارند کتاب را چاپ کنند که مجوز وزارت ارشاد آن صادر شده باشد. تیراژ کتاب در قیمت تمام‌ شده کتاب بسیار موثر است. شاید کمترین تیراژ مناسب 2000 نسخه باشد. اگر بخواهید از کتابتان 1000 نسخه چاپ کنید، قیمت تمام شده هر کتاب افزایش چشم‌گیری خواهد داشت.
البته امکان چاپ دیجیتال هم وجود دارد و می‌توان کتاب را حتی با تیراژ 10 عدد چاپ کرد؛ ولی یادتان باشد شما می‌خواهید مدرس مرجع شوید! پس از همین الان سعی کنید کتاب را به تعداد کافی چاپ کنید.
چاپ کتاب حدود یک هفته تا ده روز طول می‌کشد. البته چاپ احتمالا در یک یا دو روز انجام می‌شود؛ ولی برای صحافی کتاب‌ها به چند روز زمان نیاز است.

 

4. اعلام وصول

مرحله آخر کار که توسط ناشر انجام می‌شود «اعلام وصول» کتاب است. در این قدم کتاب چاپ‌شده برای وزارت ارشاد ارسال می‌شود. همین‌طور معمولا تیراژ کتاب بررسی می‌شود که با تعداد اعلام‌شده در کتاب مطابقت داشته باشد. پس از طی شدن این مرحله کتاب شما می‌تواند عرضه شود تا فروش آغاز شود.
تبریک می‌گوییم. کتابتان چاپ شده و آماده فروش است. البته فعلا فقط مراحل کار را توضیح دادیم. احتمالا دقیقا نمی‌دانید نوشتن کتاب را چطور آغاز کنید و چگونه در 30 روز آن را به پایان برسانید. پس بخش بعدی را مطالعه کنید.

 

چگونه کتاب نویسیم؟ مراحل قدم به قدم

در این قسمت یک تکنیک نوشتن کتاب توضیح می‌دهیم که بسیار ساده و کاربردی است. این روش فقط برای نوشتن کتاب‌های آموزشی قابل استفاده است. با این روش نمی‌توانید کتاب داستان بنویسید. البته شما یک مدرس مرجع هستید، پس کارتان آموزش به دیگران است.

 

1. انتخاب موضوع کتاب

اولین قدم انتخاب موضوع کتاب است. در دوره کارخانه تولید اطلاعات به شرکت‌کنندگان توصیه می‌کنم بیشتر دنبال انتخاب نتیجه باشند تا موضوع. افراد کتاب می‌خوانند تا به نتیجه مورد نظرشان برسند یا حداقل به آن نزدیک‌تر شوند.

اوایل کار هرچه موضوع انتخابی شما خاص‌تر باشد، احتمال موفقیت بیشتر است؛ مثلا «مدیریت زمان» موضوع خوبی برای کتاب نیست، چون خیلی کلی است. اگر کمی در گوگل و سایت‌های دیگر تحقیق کنید شاید متوجه شوید افراد در حوزه مدیریت زمان دنبال چه نتایج دقیق‌تری هستند و به این موضوع‌ها بپردازید.

با یک جستجوی ساده در گوگل متوجه می‌شوید اغلب جستجوکنندگان دنبال چه چیزی هستند. کافی است عبارت «مدیریت زمان» را جستجو کنید. گوگل در قسمت پایین نتایج جستجو، نشان می‌دهد افراد چه عبارت‌های مرتبط دیگری را جستجو کرده‌اند؛ مثلا یکی از توصیه‌های گوگل «مدیریت زمان با استفاده از موبایل» است! عالی نیست؟ یک نتیجه بسیار جذاب پیدا کردیم تا درباره‌اش کتاب بنویسیم. کافی است در کتاب آموزش ‌دهیم چگونه می‌توان با کمک موبایل و اپلیکیشن‌های مناسب مدیریت زمان را بهبود داد.

حتی این موضوع یا نتیجه را باز هم می‌توان خاص‌تر کرد. یکی از راه‌ها انتخاب مخاطب خاص است؛ مثلا: «مدیریت زمان با موبایل برای مدیران». توجه کنید که اکنون در حال انتخاب نام کتاب نیستیم. نام کتاب می‌تواند بسیار جذاب‌تر باشد. فعلا فقط موضوع کتاب را انتخاب می‌کنیم.

 

2. انتخاب شش موضوع اصلی

قدم بعدی آن است که 6 زیرمجموعه برای موضوع کتاب انتخاب کنیم. در واقع قفسه‌های اتاق ذهن خواننده را تعریف می‌کنیم. اگر جمله قبل برایتان عجیب بود لطفا یک بار دیگر فصل سوم را با دقت بیشتری بخوانید. اگر ساده‌تر بگویم، سعی می‌کنیم پاسخ این پرسش را بیابیم: کدام 6 موضوع را نمی‌توان از کتاب حذف کرد؟ اگر در حوزه‌ای خاصی تخصص داریم تشخیص این شش موضوع کار خیلی سختی نیست.

اگر به مثال خودمان برگردیم، در کتاب «مدیریت زمان با موبایل برای مدیران» کدام شش موضوع حتما باید در کتاب وجود داشته باشد. شاید شش موضوع اصلی چیزی شبیه مثال صفحه بعد باشد.
 

شش موضوع اصلی کتاب
1. هدف‌گذاری
2. تبدیل اهداف به برنامه اجرایی
3. ساخت برنامه ماهانه و روزانه
4. مدیریت زمان با گوشی موبایل
5. حذف عوامل مزاحم در مدیریت زمان
6. مدیریت پروژه‌ها و کارهای بزرگ‌تر

البته این شش موردی که عنوان کردم فقط یک مثال است و جنبه آموزشی دارد. در دنیای واقعی برای انتخاب این 6 موضوع تحقیقات بیشتری لازم است.

 

3. انتخاب سه زیرمجموعه

حالا باید برای هرکدام از این شش موضوع، سه موضوع فرعی تعیین کنیم. در واقع برای هر موضوع اصلی سه زیرمجموعه مشخص می‌کنیم؛ مثلا اولین موضوع اصلی «هدف‌گذاری» است. می‌توانیم برای این موضوع، سه موضوع فرعی زیر را تعیین کنیم:
1. انتخاب اهداف مهم
2. ارزیابی اهداف
3. اشتباهات رایج در هدف‌گذاری

همین کار را برای موضوع‌های اصلی دیگر تکرار می‌کنیم. تا اینجا 18 موضوع داریم که باید در کتاب به‌ آن‌ها بپردازیم.

 

4. نوشتن شش سوال

حالا برای هرکدام از این موضوع‌های فرعی شش سوال مطرح می‌کنیم؛ مثلا یکی از موضوع‌های فرعی «ارزیابی اهداف» است. برای این مورد باید شش سوال مشخص و دقیق بنویسیم.

1. چرا باید پس از انتخاب اهداف آن‌ها را ارزیابی کنیم؟
2. چگونه بفهمیم هدف انتخاب شده با شخصیت ما سازگاری دارد؟
3. چگونه مطمئن شویم هدفی که انتخاب کرده‌ایم ارزشمند است؟
4. اگر هدفی که انتخاب کردیم در ارزیابی رد شود قدم بعدی چیست؟
5. آیا در ارزیابی اهداف، نظر اطرافیان مهم است یا خیر؟
6. آیا هدفی که همه با آن مخالفند می‌تواند مناسب باشد؟

با نوشتن سوالات، در نهایت به 108 سوال می‌رسیم که باید پاسخ‌ها را بنویسیم. به شما تبریک می‌گویم. بخش سخت نوشتن کتاب تمام شد! شاید تمام این مراحلی که تا اینجا توضیح دادم در یک روز کاری قابل انجام باشد. کافی است یک روز را به این کار اختصاص دهید و با تحقیق در اینترنت و منابع دیگر و حتی نظرسنجی، به 108 سوال کلیدی برسید که زیربنای کتاب شما را تشکیل می‌دهد.

 

5. یافتن پاسخ 108 سوال

قدم بعدی پاسخگویی به سوالات است. شاید این قدم سخت به‌نظر برسد ولی خیلی هم سخت نیست. روش‌های مختلفی برای پاسخگویی به سوالات وجود دارد. بهتر است ترکیبی از این روش‌ها را استفاده کنید تا کتاب متنوع‌تر و جذاب‌تر شود.

 

5 روش برای پاسخگویی به سوالات

1. بینش و تجربیات خودتان
2. تحقیق در اینترنت
3. کتاب‌های معتبر
4. مصاحبه با افراد اثرگذار
5. نظرسنجی

 

6. تبدیل 108 پرسش و پاسخ به کتاب!

تا اینجا 108 پرسش و پاسخ دارید. حالا باید این مطالب را به کتاب تبدیل کنید. دستتان کاملا باز است. می‌توانید برخی از سوالات و پاسخ‌ها را حذف کنید. همچنین این شما هستید که انتخاب می‌کنید کدام قسمت‌ها کنار هم قرار بگیرند و یک فصل کتاب را شکل بدهند. در این قسمت کار ابهاماتی وجود دارد. در دوره‌های قبلی «کارخانه تولید اطلاعات» وقتی این روش نوشتن کتاب را توضیح می‌دادم حضار سوالاتی می‌پرسیدند. در بخش بعد به پاسخ سوالات رایج می‌پردازم.

شاید احساس کنید روشی که توضیح دادم شما را تا حدی محدود می‌کند؛ ولی این‌طور نیست! بعد از اینکه 108 سوال و پاسخ‌ها را نوشتید، نیازی نیست به مراحل قبل و تقسیم‌بندی قبلی برگردید. از این لحظه فکر کنید که 108 قطعه ارزشمند از کتاب را دارید و کافی است برخی را حذف کنید، حتی شاید مطالبی خارج از این موارد به آن اضافه کنید و از اول فکر کنید کدام قسمت‌ها کنار هم قرار گیرند. روشی که توضیح دادم فقط یک آلگوریتم ساده است که محتوای زیادی در کمترین زمان تهیه شود.

 

3 نکته درباره نوشتن کتاب در 30 روز

بگذارید سه مورد که معمولا ابهام ایجاد می‌کند را بیشتر توضیح ‌دهم.

 

1. کتاب لزوما 6 فصل نیست!

کتابی که با این روش می‌نویسید لازم نیست 6 فصل باشد. درست است که شما شش موضوع اصلی انتخاب کردید و کار را پیش بردید؛ ولی شاید تصمیم بگیرید یک موضوع اصلی را به دو فصل تقسیم کنید یا حتی شاید دو موضوع اصلی را ادغام کنید و در یک فصل توضیح بدهید. بعد از تهیه 108 پرسش و پاسخ می‌توانید فکر کنید که کتاب چند فصل باشد و موضوع هر فصل چه باشد. در واقع ساختار محتوا را از اول طراحی می‌کنید.

 

2. لزومی ندارد از همه 108 مطلب استفاده کنید!

نکته دیگر این است که لزومی ندارد از تمام سوالات استفاده کنید و گاهی 2 یا 3 سوال را می‌توان تلفیق کرد. برخی از سوالات شاید کلا از کتاب حذف شود. همچنین شاید هنگام تهیه 108 پرسش و پاسخ، نکاتی به ذهنتان برسد که در هیچ‌کدام از آن 108 مورد وجود ندارد. این موارد را می‌توانید به کتاب اضافه کنید.
هدف استفاده از روش 6-3-6 فقط یافتن ایده‌هایی برای محتوای کتاب است تا با پرورش آن‌ها تبدیل به یک کتاب خوب شود.

 

3. تمام سوالات را در کتاب ننویسید!

کتابی که با این روش تهیه کردیم مجموعه‌‌ای از پرسش و پاسخ نیست! پس این‌طور عمل نمی‌کنیم که به‌ترتیب اول سوال را مطرح کنیم و سپس پاسخ را بنویسیم. شاید بتوان بسیاری از سوالات را به یک عنوان خبری تبدیل کرد.

اگر به اندازه کافی مصمم باشید و نوشتن کتاب را همین الان شروع کنید، ماه بعد متن کتابتان تمام شده است و می‌توانید مراحل چاپ کتاب را آغاز کنید!

 

نویسنده: ژان بقوسیان، نویسنده کتاب مدرس مرجع

 منبع: سایت modiresabz.com



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 345
برچسب ها : چگونه کتاب بنویسیم؟ , نوشتن کتاب,

تاريخ : 8 / 10 / 1399 | 21:36 | نویسنده : ژان بقوسیان |